یه چیزهایی هست که نه میشه نوشت نه میشه به زبون آورد و نه میشه فراموش کرد همونا میشن چروکهای صورت ،موهای سفید،
بداخلاقیای گاه و بیگاه..
یه چیزهایی هست که نه میشه نوشت نه میشه به زبون آورد و نه میشه فراموش کرد همونا میشن چروکهای صورت ،موهای سفید،
بداخلاقیای گاه و بیگاه..
باید یاد بگیریم از امور اجتناب ناپذیر رنج نکشیم. زندگی ما، مثل هارمونی جهان، مرکب از ناهماهنگیها و الحان متفاوت، زیر و بم، آرام و گوشخراش، کوتاه و بلند است.
اگر موسیقیدانی فقط برخی از آنها را دوست داشته باشد، چه میتواند بسراید؟ او باید بداند که چگونه از همه آنها استفاده و آنها را با هم ترکیب کند. ما نیز باید در سلوک با خوب و بد همینطور باشیم، خوب و بدی که جوهر آنها با جوهر زندگی ما یکی است.
اگه واسه رفع عطش آب بخوری کلی لذت میبری و حالت خوب میشه.
اگه مسابقه آب خوردن باشه دو لیوان که بخوری دلت درد میگیره و هیچ لذتی هم نمیبری.
زندگی هم همینه...
زندگیتون رو به مسابقه و مقایسه تبدیل نکنید.
میشه از لحظات، از همین حالا لذت برد...
زندگی ما چیه؟ یا داریم به گذشته نگاه میکنیم یا نگران آیندهایم و زندگیمون تو این خلاصه شده. همین ...
پس زمان حال چی؟ ما واقعا از چی میترسیم؟ از نبودن میترسیم؟ دیگه از چی؟ این که بانک ورشکسته بشه. مریض میشم. زنم تو یه هواپیما در حال پرواز میمیره. بورس سهام ورشکست میشه. خونه مسکونیم میسوزه. کدوم یکی از این اتفاقات میافته؟ هیچ کدوم. ولی ما به هر حال نگرانیم. معنیاش اینه که احساس امنیت نمیکنیم.
چه جوری میتونم احساس امنیت کنم؟ باید ثروت بیحسابی جمع کنم؟ نه. و ثروت بیحساب یعنی چی؟ این جوری فکر کردن یه نوع مریضیه. تلهاس. حد و حسابی وجود نداره. فقط طمع وجود داره...!
هر چه انسانتر باشیم زخمها عمیقتر خواهندبود.
هر چه بیشتر دوست بداریم
بیشتر غصّه خواهیمداشت.
بیشتر فراق خواهیمکشید
و تنهائیهایمان بیشتر خواهدشد.
شادیها لحظهای و گذرا هستند
شاید خاطرات بعضی از آنها تا ابد در یاد بماند،
اما رنجها داستانش فرق میکند
تا عمق وجود آدم رخنه میکند
و ما هر روز با آنها زندگی میکنیم.
انگار که این خاصیت انسان بودن است!
بر اساس تئوری انتخاب، تنها کسی که می توانیم کنترلش کنیم؛ خود ما هستیم. اگر رابطه یِ ناموفقی داریم، باید بیندیشیم و ببینیم خود من چه می توانم انجام دهم که باعث بهبودی رابطه ام شود و نه این که سعی کنم دیگری را تغییر دهم.
" تقریبا در تمامی موارد هنگامی که دست از کنترل بیرونی بر می داریم، همسرمان نیز تغییر می کند." اما تئوری انتخاب چیزی ورای رهایی از کنترل بیرونی است. طبق تئوری انتخاب، ما باید تا جایی که امکان دارد به همسرمان کمک کنیم تا نیازهایش را ارضا کند.
برای دست یابی به این هدف لازم است، هفت عادت مهرورزی و پیوند دهنده را جایگزین رفتار هایی که رابطه را تخریب می کنند، کنیم. این رفتار های پیوند دهنده عبارت اند از:
۱) گوش کردن،
۲) حمایت کردن،
۳) تشویق نمودن،
۴) احترام گذاردن،
۵) اعتماد کردن،
۶) پذیرفتن فرد همان گونه که هست،
۷) گفتگوی همیشگی بر سر اختلافات.
با پدر مادرهاتون مهربون باشید...
اونام اولین باره زندگی رو تجربه میکنن .
اگر نمیتپدم دل، ز آرمیدن نیست
که تنگنایِ جهان جایِ دل تپیدن نیست.
- صائب تبریزی
اگر از کسی بدمان میآید؛ در واقع از چیزی درون آن شخص نفرت داریم که درون خودمان نیز هست. چیزی که جزیی از ما نباشد مارا درگیر نمیکند.
من حسابم زِ همه مردم این شهر جداست
من امیدم به خدا، بعدِ خدا هم به خداست🌱