کتاب بخون، زبانت بعدها ازت تشکر میکنه
ورزش کن، بدنت بعدها ازت تشکر میکنه
شاد باش، روحت بعدها ازت تشکر میکنه
تلاش کن، آیینه بعدها ازت تشکر میکنه
کتاب بخون، زبانت بعدها ازت تشکر میکنه
ورزش کن، بدنت بعدها ازت تشکر میکنه
شاد باش، روحت بعدها ازت تشکر میکنه
تلاش کن، آیینه بعدها ازت تشکر میکنه
به تو چه که بخوای کس و کسانی را تادیب کنی !
با متن ، با انذار یا با ثروتت
مگه خدا مرده!؟
خدا گاهی آدم ها رو به چیزی مبتلا میکنه که آنها ریشه و اساس آنرا نمیدانند؛ باشد که از غرور و تکبر دست بردارند .
منم که جور و جفا دیدم و وفا کردم
توئی که مهر و وفا دیدی و، جفا کردی.
هر چه انسانتر باشیم زخمها عمیقتر خواهندبود.
هر چه بیشتر دوست بداریم
بیشتر غصّه خواهیمداشت.
بیشتر فراق خواهیمکشید
و تنهائیهایمان بیشتر خواهدشد.
شادیها لحظهای و گذرا هستند
شاید خاطرات بعضی از آنها تا ابد در یاد بماند،
اما رنجها داستانش فرق میکند
تا عمق وجود آدم رخنه میکند
و ما هر روز با آنها زندگی میکنیم.
انگار که این خاصیت انسان بودن است!
تا دلت را صاف نکنی، به هیچ جایی نمیرسی!
تا خیرخواه آدمها نباشی و برای دیگران خوب نخواهی و آرزوی موفقیت و خوشبختی برای آشنا و بیگانه نداشتهباشی؛ به هیچ خوشبختی و موفقیت عظیمی دست پیدا نخواهیکرد!
درستترین جملهای که شنیدهام و به آن باور دارم این است که "آدمها نانِ دلشان را میخورند" و به والله که غیر از این نیست!!! مگر میشود بدخواهِ دیگران باشی و تابِ دیدن خوشبختی و حالِ خوبِ آدمها را نداشتهباشی و خوشیهای کائنات، به سمت تو سرازیر شود؟؟! مگر میشود با قلبی سیاه، روزگاری سفید بخواهی و مگر میشود چشمانت به تاریکی عادت کردهباشد و توقع روشنایی و نور داشتهباشی؟!
باید دلت را با جهان و با آدمها صاف کنی و حتی برای دشمنت هم خوب بخواهی و دست از قضاوت و پیشداوری و مداخله برداری تا جهانت بستر وقوع اتفاقات خوب شود و معجزات آفرینش را به چشم ببینی.
باید دلت را صاف کنی و دست از حسادت و بخالت و تنگنظری برداری!
باید بدِ هیچکس را نخواهی تا کائنات هم بدخواهِ تو نباشد... باید خیرخواهِ دیگران باشی و از دستاوردها و خوشیهای دیگران خوشحال شوی و خودت را به خوب دیدن و خوب خواستن و خوب زیستن عادت بدهی...
بر اساس تئوری انتخاب، تنها کسی که می توانیم کنترلش کنیم؛ خود ما هستیم. اگر رابطه یِ ناموفقی داریم، باید بیندیشیم و ببینیم خود من چه می توانم انجام دهم که باعث بهبودی رابطه ام شود و نه این که سعی کنم دیگری را تغییر دهم.
" تقریبا در تمامی موارد هنگامی که دست از کنترل بیرونی بر می داریم، همسرمان نیز تغییر می کند." اما تئوری انتخاب چیزی ورای رهایی از کنترل بیرونی است. طبق تئوری انتخاب، ما باید تا جایی که امکان دارد به همسرمان کمک کنیم تا نیازهایش را ارضا کند.
برای دست یابی به این هدف لازم است، هفت عادت مهرورزی و پیوند دهنده را جایگزین رفتار هایی که رابطه را تخریب می کنند، کنیم. این رفتار های پیوند دهنده عبارت اند از:
۱) گوش کردن،
۲) حمایت کردن،
۳) تشویق نمودن،
۴) احترام گذاردن،
۵) اعتماد کردن،
۶) پذیرفتن فرد همان گونه که هست،
۷) گفتگوی همیشگی بر سر اختلافات.
بیشتر مردم به ترسها و حماقتهایشان زنجیر شدهاند و جرئت ندارند بیطرفانه قضاوت کنند که مشکل زندگیشان چیست.
بیشتر آدمها همینطور زندگیشان را بیهیچ رضایتی ادامه میدهند،
بدون آنکه تلاش کنند تا بفهمند سرچشمهی نارضایتیشان کجاست یا بخواهند تغییری در زندگیشان ایجاد کنند،
سرآخر میمیرند...!
اگر انسان سرمایهاش را
در مغزش بگذارد نه در کیف پولش ،
هیچکس نمیتواند آن را از او برباید ...
اگه کسی به تو لقب بدی داد،
لازم نیست بهت بربخوره!
این لقب به تو صدمه نمی زنه،
برعکس نشون میده که
خود گوینده
از لحاظ اخلاقی،
چقدر فقیره!
نوشته بود:
"اونی که بهش نزدیک میشی باید خیلی ارزش داشته باشه!
چون آدما، هر چی به یکی نزدیک تر میشن، از بقیه دورتر میشن!
ممکنه بخاطر اون یه نفر، خیلی موقعیت ها رو از دست بدن.."
خلاصه که انرژی و وقتت رو صرف اونی کن که یه پله از تو بالاتر باشه، کسی که هدفاهش با تو یکی باشه، صرف کسی کن که لایق طلایی ترین روزای تو باشه.