شما به چیزهایی میرسین
که با همه وجود بهش باور داشته باشید...، ولاغیر .
شما به چیزهایی میرسین
که با همه وجود بهش باور داشته باشید...، ولاغیر .
بسیاری از دختران ما به احساسات مردانی اهمیت میدهند که بدترین صدمه را از آنها خوردهاند. همهٔ اینها پیامدهای فاجعهبار دوستداشتنی بودن است.
پس به جای اینکه به دخترت یاد بدهی که دوستداشتنی باشد، به او یاد بده که صادق و مهربان باشد. یاد بده که شجاع باشد؛ او را ترغیب کن که افکارش را به زبان بیاورد، حقایق وجودیاش را بیرون بریزد و وقتی اینگونه شد، او را مدح و ستایش کن. به او یاد بده که دوست داشتنی بودن را فراموش کند. وظیفهٔ او این نیست که خودش را دوست داشتنی کند، بلکه وظیفه دارد که خودِ خودش باشد؛ خودی که صادق است و نسبت به مساوات همهٔ انسانها حساس است .
غیابِ عاشقانه تنها یک راستا دارد، راستایی که آن که بر جا مانده مشخص میکند، نه آن که ترک میکند: منِ همیشه حاضری که تنها در برابر توی همیشه غایب شکل میگیرد. سخن گفتن از این غیاب اساساً یعنی که جایگاه عاشق و جایگاه دیگری را نمیتوان جابهجا کرد، یعنی دیگری آن اندازه که دوستاش دارم دوستام ندارد.
زمانهی سیاه سپری میشود،
روشنایی بر آستانه ایستاده است،
باران مینشیند، آسمان صاف خواهد شد، آرامش خواهد رسید و شوربختیها پایان میگیرد ... امّا تا این همه در رسد، چه رنجها که بر ما نخواهد رفت!
- اگر نمیدانید چه میخواهید، نترسید. کافی است خیلی ساده به خودتان تعهد بدهید که "با تمام ظرفیتهایتان" زندگی کنید. در لحظه زندگی کنید و جهان استعدادهای بیهمتایتان را به شما نشان خواهد داد.
همین تعهد شما را بهسوی جاهایی که باید بروید راهنمایی خواهد کرد، کتابهایی را که باید بخوانید نشانِتان خواهد داد و افرادی را سر راهتان قرار میدهد که شما را کمک میکنند و آموزشهای لازم را در اختیارتان قرار میدهند.
آدمیزاد، راههای زیرکانه را بیشتر میپسندد. میخواهد که حق به جانب بماند.
هرکس برای به تماشا گذاشتن خود آرایشی دارد: "همهچیزِ من را همهکس نباید ببینند. از من، همانچه من میخواهم باید دیده شود."
شما شروع به صحبت کنی
مشخص میشه شخصیتت چجوریه ؛
لباس تنت خیلی نمیتونه کمکت کنه!!!