آدمى
متعلق به جایى که زاده و بزرگ شدهست، نیست
آدمى حتّی
متعلق به جایى که خوشحال و غمگین بودهست هم نیست
آدمى
متعلق به جایىست
که میخواهد باشد، ولى نیست
چیزى شبیه به لحظههایى
که در برابرش
بیش از حد سکوت مىکنیم.
آدمى
متعلق به جایى که زاده و بزرگ شدهست، نیست
آدمى حتّی
متعلق به جایى که خوشحال و غمگین بودهست هم نیست
آدمى
متعلق به جایىست
که میخواهد باشد، ولى نیست
چیزى شبیه به لحظههایى
که در برابرش
بیش از حد سکوت مىکنیم.
شاید خدا هر شب میخواهد
دنیا را تمام کند؛
اما لحظهی آخر باز میبیند
دو نفر خالصانه به هم میگویند:
دوستت دارم🌱
میان آهستگی و حافظه، فراموشی و سرعت، رابطه پنهانی وجود دارد.
فردی در خیابان در حرکت است. به ناگاه تلاش میکند تا مطلبی را بخاطر آورد، امّا در یادآوری آن عاجز است. بهصورتِ خودکار از سرعت قدمهایش میکاهد. امّا فردی که قصد دارد اتفاق ناخوشایندی که به تازگی برایش افتاده فراموش کند، بهطورِ ناخودآگاه بر سرعت قدمهایش میافزاید؛ گویی در تلاش است تا میان اتفاقی که نزدیکیش را حس میکند و خود، فاصلهای اندازد.
دیگردوستی مؤثر هم یک ایده است، هم سبکی از زندگی که در حال رایج شدن در سراسر دنیاست. گاهی اوقات میپنداریم هیچ قدرتی نداریم، امّا اینطور نیست. حقیقتاً میتوانیم دنیا را تغییر دهیم، گرچه دنیا دفعتاً در حد مطلوب ما تغییر نخواهد کرد.
بر خیری که شخصاً میتوانید برسانید تمرکز کنید، نه بر مسائلی که باقی میمانند یا حلشان دست شما نیست.
میدانی هرقدر چیزهایی که به دست آوردهای مادی باشد کمتر میتوانی حفظشان کنی. میپوسد و از میان انگشتانت، که محکم آنها را گرفتهای، میپَرَد. تو روی زمین میپوسی و میگویی به درک، مهم نیست.
ولی برایت مهم است.
نمیخواهی فقط یک بار، آن هم به این شکل، زندگی کنی. طوری که در یک جملهی کلی بتوانند بگوید: "اون یه دختر... بود" و نهایتا در 25 کلمه یا کمتر و بیشتر تو را شرح بدهند.
میخواهی هر قدر میتوانی زندگی کنی.
پس راهکار چیست ؟
همه هست آرزویم که ببینم از تو رویی
چه زیان تو را که من هم برسم به آرزویی؟!
غم و درد و رنج و محنت همه مستعد قتلم
تو بِبُر سر از تنِ من، بِبَر از میانه، گویی!
هنرِ زندگی، درکِ این نکته است
که چگونه میتوان کمی لذت برد
و مقدارِ زیادی تحمل کرد.🌱
ویلیامهزلیت
هرچی بیشتر خودتو جدی بگیری ، کمتر خوشحال خواهی بود .
درد، نخی جدانشدنی از بافته زندگی است و تلاش برای بیرون کشیدنش نه تنها غیر ممکن، بلکه مخرب است. تلاش برای بیرون کشیدن آن، باعث میشود همه بافته از هم بگسلد.
تلاش برای اجتناب از درد، یعنی داشتن دغدغه بیش از اندازه برای درد. در مقابل، اگر بتوانید دغدغهای برای درد نداشته باشید، هیچ چیزی نمیتواند جلودارتان شود.
اگر ذهنتان را آلوده کنید، قانون طبیعت در همانجا و همان زمان شما را تنبیه خواهد کرد. این قانون صبر نمیکند تا شما بمیرید و شما را به جهنم ببرد. شما عذاب جهنم را همین حالا حس خواهید کرد و احساس بدبختی خواهید نمود.
همینطور اگر ذهنتان پاک و لبریز از عشق و دلسوزی و خیرخواهی باشد، در همینجا و همین حالا پاداش میگیرید. نگاه کنید ذهنتان پاک است و هیچ نوع منفیگرایی در آن نیست. احساس آرامش و شادی فراوان میکنید. مطلب به همین سادگی است.