نخ به پای بادبادکهای کمطاقت مبند ...
زندگی را هر چه آسانتر بگیری، بهتر است!
#فاضل_نظری
بخواه تا به تو داده شود
نخ به پای بادبادکهای کمطاقت مبند ...
زندگی را هر چه آسانتر بگیری، بهتر است!
#فاضل_نظری
بخواه تا به تو داده شود
چه ویژگی نزیستهای در زندگی والدینتان، پدربزرگ و مادربزرگتان وجود داشت؟ زندگی نزیسته آنها چه تأثیری بر زندگی شما گذاشته است؟ شما چطور با انجام دادن کاری مخالف آنچه که آنها انجام میدادند به دام زندگی نزیسته آنها افتادهاید؟
وقتی به زندگی نزیسته والدینمان میپردازیم، منزجر شدن از آنها دردی را دوا نمیکند. ضدیت با والدین تنها چسبیدن به الگوهای کهنه خانوادگی را محکمتر میکند. سعی کنید خطاهای آنها را با دلسوزی و شفقت بپذیرید، و علیهشان واکنش نشان ندهید. آنها فقط آگاهی لازم برای بهتر عمل کردن در شرایط موجود زمان خودشان را نداشتند.
هدف از تعمق درباره شرایط کودکی خودتان این نیست که مقصر را پیدا کنید بلکه این کار، گام اول در راه آگاه شدن از الگوهایی است که همچنان تجربههای کنونی زندگیتان را شکل میدهند. آن عکسالعملهای روانی کاملاً میتوانست متفاوت از چیزی باشند که اکنون هست و هنوز هم میتوان تغییرشان داد.
شما نمیتوانید از شر عقدهها خلاص شوید، اما میتوانید چنگالشان را شل کنید و تنوع و دامنه واکنشهاتان را وسیعتر کنید. تغییر دادن این عقاید تکراری مستلزم آگاهی بیشتر و وسیعتر است. دفترچه یادداشتی بخرید و بنویسید که کی، کجا و چطور احساس میکنید گیر افتادهاید، محدود یا کوچک شدهاید.
وقتی از اثر عقدههاتان آگاه میشوید، نباید درباره خودتان قضاوت کنید یا مأیوس شوید. فقط با آگاه شدن بیشتر از این روندهایِ جهان زیرین، زندگی شما شروع به تغییر میکند. هرگاه برنامه قدیمی محدودکننده را رها کنید، توان بالقوه نزیستهتان به طرز کاملتری ظهور خواهد کرد.
همین حالا
اگر بنشینیم کنار هم
و ده سال پیش زندگی مان را
ورق بزنیم ؛ به خیلی از
نگرانی هایمان میخندیم
بیا قرارمان این باشد
به هیچ چیز بیش از حد بها ندهیم
زندگی ساده تر از اینهاست
آدمهایی که آزارت میدن رو ببخش و بدونِ
هیاهو ازشون عبور کن ، اما به خودت قول
بده دیگه هیچوقت هیچ جای زندگیت
باهاشون ملاقات نکنی🌱ᥫ᭡
میگم : مواظب باشید
کسی از دست شما پیش خدا گریه نکنه..
گره میفته توی کارتون
کاش میشد فضا رو با آدمهای مورد علاقه به اشتراک گذاشت. این سکوت، این تاریکی، این صدای بارون، این هوای سرد، این تمیزی هوا و تمام چیزهایی که در لحظه کنار همدیگه شرایطی رو میسازن که نمیشه در جملات گنجوندش، اگرچه بسیار بسیار خوش میگذره، اما با کسی/کسانی که دوستشون داری عالمی دیگره.
آیا هرگز به خودتان گفته اید، ای کاش یک بار دیگر میتوانستید با کسی که خیلی دوستش داشتید و او را از دست دادید گفتگو کنید؟
یا فرصت دیگر بدست می آوردید تا آن زمان از دست رفته را، زمانی که تصور میکردید او تا ابد زنده و با شما خواهد بود جبران کنید؟
اگر چنین است، بدانید چنانچه سالها زندگی کنید، روزها بگذرانید، هیچ یک از آنها جای آن روزی را که در آرزویش هستید نمیگیرد.
مهم نیست در کجا زندگی میکنیم ، بلکه مهم این است که در چه وضعیت روحی به سر میبریم ...