دنیا هیچگاه بر وفق مرادم نبوده است و همین باعث نوشتنام میشود.
دنیا هیچگاه بر وفق مرادم نبوده است و همین باعث نوشتنام میشود.
هرگز نگذارید بو ببرند که بعد از رفتنشان چه بر شما گذشت. بگذارید در حسرت یک "دلسوزی آنی" برای شما بمانند. در حسرت اینکه سرشان را با تامل تکان بدهند و زیر لب بگویند ببین با خودش و من چکار کرد. حتی در حسرت یادآوری آنچه از خوب و بد که گذشت.
یادتان باشد قدرت در دست شما است که توانایی عاشق شدن و دوست داشتن داشتهاید. یادتان باشد آدمهای ضعیف که میروند شایستهٔ داشتن قلب و احساسِ شما نیستند. یادتان باشد برگشت، گاهی سقوط به اعماقِ حقارتی دوجانبه است.
قوی باشید و خوددار و بزرگ، آدمهای غمگین و دلشکسته و رنجور را هیچکس دوست ندارد.
هر کدوم از دوست های توکه دشمنت شده از روز اول از تو متنفر بوده .
انسان برای تحصیلِ شهرت باید بر طبق هوا و هوسِ مردم رفتار کند، و از آنچه مورد نفرت آنهاست بپرهیزد و آنچه را دوست دارند قبول کند.
فرض کنید موبایلی نو و مدل بالا به شما میدهند با باتری صددرصد شارژ. شما میتوانید نهایت بهره را از این موبایل ببرید؛ اما مسئلهای هولناک در میان است: این موبایل شارژر ندارد. اصلن سوراخی ندارد که سیم شارژر را در آن فرو کنید. حالا از این موبایل چطور استفاده میکنید؟
در پندار من این استعارهیی از عمر ماست. خاموشی نزدیکتر از تصور است و شارژری هم در کار نیست. به صحیحترین شکل ممکن هم که از این موبایل استفاده کنیم بیش از سه چهار روز روشن نمیماند.
از اندیشیدن به مرگ نمیتوان و نمیباید گریخت. گاهی که توی لایوها از مرگ میگفتم بعضی دوستان انگار که سوسک دیده باشند چندششان میشد. با پنهانکردن مرگ در زیر فرش، نامیرا نمیشویم، فقط ناغافل ارزشمندترین داراییمان، یعنی عمر، مفت از چنگ میرود.
مرگ را توی ذهنمان «سنجاق📌» میکنیم تا زندگی را فراموش نکنیم.
افراد زیادی عقیده دارند که داراییهای مادی آنها را شاد خواهد کرد؛ امّا تحقیقات به این نتیجه رسیدهاند که فراتر از داشتن پول کافی برای برآورده کردن نیازهای پایه و زندگی بالای خط فقر، پول و داراییهای مادی تأثیر خیلی کمی در افزایش شادی دارد. شادترین افراد کسانی هستند که از سلامت جسمانی برخوردارند، احساسات هیجانی مثبتی را تجربه میکنند، رابطههای اجتماعی مستحکمی دارند و زندگیشان معنادار است. آنها حداکثر نیروی بالقوهشان را به فعل درمیآورند، بهخوبی از پس تنشهای روزمره برمیآیند، به شکلی پربار کار میکنند و در فعالیتهای محله و شهر و جامعهشان مشارکت دارند.
کاش هر آدمی روزانه با خود میگفت بهترین کار در حق دوستانت این است که چشم دیدن شادی آنها را داشته باشی و با شرکت در این شادی، شادمانی آنها را افزون کنی.
آیا اگر روزی دیدی جان و دل آنها از حسی هولناک در عذاب است عرضه داری که ذرهای از رنجشان بکاهی؟
میبینم که سرنوشت آزمونهای سختی برای من در نظر گرفته است. اما باید شجاع بود. خیال آسوده همه چیز را تحملپذیر میکند!
گاهی دست کشیدن از معیارهای سرسختانه و انتظارات به همان اندازه مایهٔ راحتی و سعادت است که دستیابی به آنها.
از این حقیقت که روزگار نامساعد است بهانهای بزرگ برای توجیه کاهلیها و سست عنصریها میسازیم؛ بیآنکه یک دم به تأثیر کوشش آدمی در سرنوشت خود بیاندیشیم و بیآنکه برای کوششهای فرهنگی و هنری ارزش قائل شویم.
«سستی نیاز به اندیشه ندارد.»