تغییر نگاه به زندگی باید از ذهن شروع شود ، یادمان باشد سنگها نه خرده حسابی با پاهای لنگ دارند نه قرار و مداری با پاهای سالم....پس باورهای اشتباه را کنار بگذاریم .هر سقوطی
پایان کار نیست.
تغییر نگاه به زندگی باید از ذهن شروع شود ، یادمان باشد سنگها نه خرده حسابی با پاهای لنگ دارند نه قرار و مداری با پاهای سالم....پس باورهای اشتباه را کنار بگذاریم .هر سقوطی
پایان کار نیست.
اگر عقاید خود را با تفکر و مطالعه به دست بیاورید ؛ کسی نمیتواند به آنها توهین کند.
اگر کسی چیزی بر خلافشان بگوید عصبانی نمیشوید؛
یا میخندید یا به فکر فرو میروید...
احساس می کردم اگر اوضاع همین طوری بماند دق می کنم.
اوضاع همان طور ماند و دق نکردم!
همه مان اینگونه ایم، لحظه های گندی داریم که تا مرز سکته پیش میرویم؛ اما میگذرد!
هیچ وقت حرف سربازی که بدون پاهایش از جنگ برگشت را فراموش نمیکنم:"من فوتبالیست خوبی بودم!
اولش برای پاهایم هر شب گریه میکردم، تا فهمیدم خدا دوست داره من شطرنج باز خوبی شوم . "
من هرگز وقتم رو برای تنفر از کسی هدر نمیدم! بیشتر از اینکه اونها لایق تنفر باشن، خودم لایق آرامشم؛ من اینجوریم که یا یکی رو خیلی دوست دارم یا برام اهمیتی نداره!
به همین سادگی
حرص ؛ نداشتن دیسیپلین و نظم کاری
دو عامل موثر در شکست خوردن و جلوگیری از استمرار موفقیت در کار است ؛ هرچقدر هم که حرفه ای باشی.
گاه در عشق میآموزیم که رعایت حال دیگری بهتر از پافشاری در اثبات عقیده است.
والاترین نیکبختی زندگی این است که بدانید محبوب کسی هستید و او به خاطر خودتان یا، به بیان بهتر، بهرغم میل خودتان دوستتان دارد.
یه آقایی میخواست ماشینش رو بهم بفروشه. اونقدر ازش تعریف کرد که آخرش پشیمون شد نفروخت!
حالا اینکه سه ساعت من رو سر کار گذاشت به کنار، به نظرم حرکتش خیلی قشنگ بود.
یه لحظه به این فکر کردم که آدما از ماشین که دیگه کمتر نیستن.
خیلی قشنگ میشه اگر بخوای قبل از اینکه جایگاهشون رو به کسی بدی، بفروشیشون، تخریبشون کنی، قبلش فقط یه لحظه به خوبیاشون فکر کنی.
شاید پشیمون شدی …
دنبال کسی
برای رسیدن به آرامش نباش، هیچکس
نمیتونه تورو به آرامش برسونه جز خودت.
هیچکس نمیتونه خودتو همونطوری که
هستی دوست داشته باشه جز خودت.
هیچکس نمیتونه درکت کنه جز خودت.
هیچکس نمیتونه قضاوتت نکنه جز خودت.
هیچکس نمیتونه درداتو درک کنه جز خودت.
هیچکس نمیتونهحرفاتو از سیر تا پیاز گوش
بده و توجه کنه جز خودت.
هیچکس نمیتونه همدردت باشه جز خودت.
هیچکس نمیتونه رفیق واقعیت باشه جز خودت.
و هیچکس نمیتونه تا ابد کنارت باشه جز خودت.
پس تو تنها آدم مسئول و دلسوز زندگیت هستی.
عادت کردن به تنهایی خیلی عجیبه؛
گاهی دلت میخواد روزمرگیاتو واسه یکی تعریف کنی و یکی کنارت باشه، اما به همون اندازه دوس داری از آدما فاصله بگیری، چون حس میکنی هیچ نقطه مشترکی با هیچکس نداری.