افزایش دانش و مهارت های شخصی ؛ توسعه اجتماعی

Instagram : @MohsenTohidy

MohsenTohidi.ir

۴۹ مطلب با موضوع «نویشتن !» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

دستان پینه بسته همیشه نشان کار و کارا بودن نیست.

این ایام ، اعصاب به هم ریخته و موی سپید در جوانی ، دستان لمس شده از فرط بوسیدن لپ تاپ و گوشی ، کمر پر درد از زیادیِ فرو کردن پدال ها در جاذبه زمین ، زلفِ ریخته و فربهی نامعلوم... نشان کار زیاد است .

منشی بیچاره ، تاپیست فلک زده ، تریدر ساکت ؛ اسنپی اتوکشیده ، بازاریاب بدبخت ، سالن دار محترم! ادمین پیج و....

  • Mohsen Tohidi
  • ۰
  • ۰

بیا و تو یک‌رنگ‌باش

از جنس برادران واقعی

نَ از انهایی که برادریشان برادری یوسف است .

  • Mohsen Tohidi
  • ۰
  • ۰

آزاد نویسی با آرام‌شدن در ارتباط است.

آرام‌شدن با تمرکز در ارتباط است.

تمرکزبا فکرکردن در ارتباط است.

فکر‌کردن با خلاقیت در ارتباط است.

خلاقیت با حل‌مساله در ارتباط است.

و حل‌مساله با پیشرفت در ارتباط است.

 

پس آزاد نویسی با پیشرفت در ارتباط است.

 

شادی صفوی

#ارتباط_منطقی

  • Mohsen Tohidi
  • ۰
  • ۰

دقت کردین ؛ به کسانی که زیاد فریاد می‌‌زنند !

دقیقا کسانی هستند که خیلی چیزا براشون جزو واضحات هست

یا خیلی منطقی صحبت می‌کنند

اما در هر دو صورت کسی صداشون رو نمی‌شنوه یا مخاطب اگر زیر مجموعه شون باشه بهشون گوش نمیده.

پس اونها مجبور میشن حرفشون رو با فریاد کشیدن بکنن توی گوش مخاطبشون . که البته این رفتار ممکنه احترام و وجهه شون رو کم کنه . 

باید چه کرد ؟ 

  • Mohsen Tohidi
  • ۰
  • ۰

تو کی هستی ای نامرئی

ادمین کانال قلب های آماده ؟ همین !

 

دوست دارم از خودت برایم بگویی

دوست دارم صدای خودت را بشنوم

دوست دارم بفهم و بدانم و درک کنم چه کسی هست که از بین متون قدیم و جدید آنقدر به جا و با یک احساس پرترنم انتخاب میکند و درج .

 

این بار باید "تبارک الله احسن الخالقین" را ایستاده کف بزنم. 

دوست دارم بدانم .

  • Mohsen Tohidi
  • ۰
  • ۰

هیچ وقت یادم نمی‌رود وقتی اولین بار اتفاقی یکی از کتاب‌های شهید آوینی را در یک کتابخانه کوچک پیدا کردم، صبح زود قبل از شروع کلاس‌ها نیم ساعت بین کتاب‌ها می‌چرخیدم، که چشمم افتاد به آینه جادو با آن چاپ دوست داشتنی انتشارات سوره.

 

 تا عصر همانجا بالا سر کتاب نشسته بودم. هیچ یک از کلاس‌ها را نرفتم و این شروع لاابالی گری مستانه من با کتاب‌های شهید بود.

غروب در توالت مجموعه مخفی شدم. سرایدار درها را بست و رفت و من برگشتم به کتابخانه. تا صبح پیاله پیاله پشت سر هم بر می‌گرفتم. چه شبی بود، چه لحظات تکرار نشدنی.

 شهید آوینی امروز برای من یک برداشت کم و بیش شکل گرفته از مجموعه نظریاتی درباره رسانه، سینما، تکنیک، غرب شناسی و غیره است. اما آن روز من تخته پاره‌ایی بودم وسط اقیانوس نفهمیدن.

 

 آخر نفهمیدن مثبتی هست که زورش از هر چه دانایی است بیشتر است. وقتی می‌فهمی حرف‌هایی هست که به خواب هم نمی‌دیدیشان... وقتی می‌فهمی ناگهان داری از خواب طولانی ده بیست ساله بیدار می‌شوی... وقتی با عظمت جانکاهی احساس میکنی هرچه می‌فهمیدی بر باد می‌رود و به چشم می‌بینی طوفانی را که تو را و افکار و گذشته‌ات را عوض تکمله‌ایی موفقیت‌آمیز جارو می‌کند و می‌برد.

 شهید آوینی در اصل و حقیقت چیزی به من اضافه نکرد مرا و افکار بچه گانه‌ام را شست و برد.

 ملاقات با آوینی یعنی با ترس و لرز و لبخند و اشک در برابر گرد باد بنیان برافکن حرف‌های ناگهانی او قرار گرفتن. این طوفان گوارای وجود زائرانش...

 

  • Mohsen Tohidi
  • ۰
  • ۰

کسی که میتواند وقایع و اتفاقات را درآنِ واحد از چشم چندین نفر ببیند و آن را شرح دهد ، دریک صحنه هم مظلوم باشد هم ظالم ، هم مهربان باشد هم نامهربان ،هم سخاوتمند باشد هم سخی و.... 

نویسنده درآنِ واحد میتواند چندین نفر را زندگی کند

  • Mohsen Tohidi
  • ۰
  • ۰

نوشتن ، امید به احیای معنایی از دست رفته است . 

 

موریس بلانشو

  • Mohsen Tohidi
  • ۰
  • ۰

دلیل نوشتن هر روزم

دنیا هیچ‌گاه بر وفق مرادم نبوده است و همین باعث نوشتن‌ام می‌شود.

  • Mohsen Tohidi