با ناباوری جملهای از کتاب خوبی را میخواندم با این مضمون کلی که:
جایگزینی برای شبکهسازی و ارتباط با دیگران که مسبب رشد و جایگاهسازی باشد، وجود ندارد.
من در پیچوخم حوادث و در تراشخوردگی درد و در نهایت استیصال دریافتهام که جایگزینی برای خوداندیشی، بازآفرینی جهان فکری و اقدام و عمل با تکیه بر خود وجود ندارد.
اگر قرار است دیگرانی کمک کنند یا شبکهسازی مجالی برای رشد فراهم آورد، در قدمهای بعد است.
شما را نمیدانم اما من ترجیح میدهم به جای تکیه بر مرحمت جهانیان و دیگران، پیش و بیش از هر کسی روی قدرت ذهن و عملگرایی حساب باز کنم چون گمان میکنم:
✔️که در ملال و رنج و ناکامی، جادویی نهفته است.
✔️که ابعاد کشف نشدهٔ وجود را میتوان در وقت درد شناخت.
✔️که انسان در مواجهه با عریانیِ زندگی، نهایتا تنهاست.
✔️که ذهن همواره آبستن ایدهها و راههای تازه است اگر بخواهیم و در مسیر بمانیم.
✔️که از «بودن» تا «شدن» مسیری است ناهموار که نمیتوان همواره با تکیه بر دیگران آن را هموار کرد.
𓄂𓆃