دیگر همه چیز تمام شده بود! دل من از وسط به دو نیم شد، ولی این دلِ بدجنس زود هم جوش خورد. تو باید آن بادبانهای وصلهدار را دیده باشی که وصلههای قرمز و زرد و سیاه را با نخهای ضخیم به آنها دوختهاند و دیگر حتی در توفانهای شدید هم پاره نمیشوند. دل من هم مثل آن بادبانهاست: از هزار جا سوراخ شده و هزار وصله خورده است. دیگر از چه بترسد!
- ۰۲/۰۷/۰۹