خونِ خاطره سبز است، و به همین خاطر است که از درونِ خویش میجوشد، از اعماقِ خویش میروید، از قلبِ خویش میبالَد، و باز زنده و پُربرگ و بار میشود، و به همین خاطر است که ریشه میکند و خاطراتِ ازلی را میسازد، و خاطراتِ پیش از حضور، پیش از بود، پیش از پیش را میسازد، و خاطراتِ اسطورهای را، تاریخی را، کودکی را... و خاطراتی را که هیچ نمیدانیم از کدام لازمانی و لامکانی به ما رسیده است.
پ.ن)
حتی اگر خاطره تکه نانی آبگوشتی باشد
حتی اگر خاطره یک شب جمعه باشد
حتی اگر خاطره ساعتی خوابیدن باشد
حتی اگر خاطره یکی باشد
حتی اگر خاطره یک دفتر نقاشی باشد
حتی اگر خاطره نمره وارد کردن باشد
حتی اگر خاطره یک حرم باشد
حتی اگر خاطره حرم و نمره باشد
حتی اگر خاطره روضه و باران و قدم زدن و غروب و شب شهادت باشد
حتی اگر خاطره دعوا و پس دعوا باشد
حتی اگر خاطره سمنو و بستنی و کله پاچه و نان و پنیر باشد
حتی اگر خاطره یک برگ آزمایش نگتیو باشد
حتی اگر خاطره چادر مسافرت باشد
حتی اگر خاطره یک عفونت باشد
حتی اگر خاطره جاده باشد
حتی اگر خاطره پشت درب حرم نشستن باشد
حتی اگر خاطره یک دفترچه بیمه باشد
حتی اگر خاطره عدد ۷ باشد
حتی اگر خاطره بیماری سندرومدان باشد
حتی اگر خاطره خوابالودگی باشد
حتی اگر خاطره فقط یک گرانفروشی باشد
حتی اگر خاطره شب و نخلستان باشد
حتی اگر خاطره درمانگاه و ۱۰۰ میلیون و لبخند یکپزشک پیر باشد
حتی اگر خاطره استاد کلاش و یک آخوندِ شبهِ کاسه داغتر از آش باشد
حتی اگر خاطره بیمارستان تهران باشد
حتی اگر خاطره یک پا و ده ها صبر و سکوت باشد
حتی اگر خاطره زمزمه سوره واقعه و طره یار باشد
حتی اگر خاطره انجام چند کار توامان باشد
حتی اگر خاطره یک ناشیگری و عجله باشد
حتی اگر خاطره یکخواهر باشد
حتی اگر خاطره زیاد حرف زدن باشد
حتی اگر خاطره غیرت و مشتقات "حمد" باشد
حتی اگر خاطره ، نور آبی و مکان تاریک و چشم حساس باشد
حتی اگر خاطره ، روی کمر افتادن باشد
- ۰۳/۰۳/۲۵