با پدر مادرهاتون مهربون باشید...
اونام اولین باره زندگی رو تجربه میکنن .
با پدر مادرهاتون مهربون باشید...
اونام اولین باره زندگی رو تجربه میکنن .
هیچ وقت از اینکه با تو آشنا شدم پشیمان نمیشوم. تو بهترین اشتباه من بودی. هر اشکی که ریختم، زمانی که از دست دادم و فکرهایی که درمورد تو کردم بیهوده نبودند، چون به من یاد دادند هیچ وقت عشقم را دوباره و به این راحتی صرف کسی نکنم. من یاد گرفتم افرادی را که در گذشته به من بدی کردهاند ببخشم، پس بابت زجری که به من دادی از تو متشکرم. تو کمک کردی من رشد کنم، کمک کردی کسی شوم که امروز هستم و کسی را به خاطرم میآوری که دیگر هیچ وقت به او تبدیل نمیشوم.
وای بر ناامیدانی که ما هستیم . چون انسان ممکن است بتواند از شر طاعون نیمه جانی در ببرد، اما از شر ناامیدی ممکن نیست جان به عافیت در ببرد. وای بر ناامیدانی که ما هستیم، با این نفرت و ناامیدی که چون بدترین بلاها در روح ما مردم رسوخ کرده و لحظه به لحظه فراگیرتر میشود، چهجور آیندهای در انتظار ما خواهد بود، چه جور آیندهای تدارک دیده شده؟ جنون، جنون، این مردم دارند دچار جنون نومیدی میشوند و... وای بر ناامیدانی که ما هستیم...
به خودت بیا و دوباره بال بگیر .
نگرانی چیزی که هنوز پیش نیامده، خیلی آزار دهندهتر از خود هر پیشامدی است. نگرانی و اضطراب است که پیش نیامدهها را تحمل ناپذیر میکند. پیش که آمد، تحملش آسانتر میشود.
معجزه زمانی تو زندگیت اتفاق میوفته که همون اندازه که به ترسهات انرژی میدی به رویاهات هم انرژی بدی!
در نگاه هیچکس صفا و آرامش نمیبینی. نگرانی و ملال عذابآور مثل مرض مسری از این به آن سرایت میکند، همه مثل دیوانهها دنبال معلوم نیست چه چیزی میگردند. ای کاش مطلوبشان حقیقت یا خیر خود و همنوعشان میبود. اما نه، حتی از موفقیت دوستان رنگ میبازند.
اگر نتوانید مهارت لذت بردن از هر آنچه را که در زندگی دارید در خودتان ایجاد کنید، مطمئن باشید با بیشتر به دست آوردن هر چیز، هرگز خوشحالتر نخواهید شد.
آنچه قسمت توست از کنارت نخواهد گذشت ،
آرام بمان .
۳۱۲+
اگه تو زندگیت به این جمله برسی که:
« هیچکس برای نجات من نمیاد »
تازه به نقطه شروع بلوغ فکری رسیدی!
شطرنج یه جورایی و یه جاهایی عین زندگیه.
اولش فک میکنی همه چی تحت کنترل خودته، صفحه برابر با حریف و هزاران فرصت برای بُردن و تاختن.
میای و میای و میای میرسی به یه جایی که شاه مونده و ۵ تا سرباز.
📌حرکت اجباری می دونین چیه؟
اخر بازی که خودت موندی و ۵ تا سرباز هر حرکتی کنی یکی از سربازات میمیره، حرکتت به ضررته، تو حرکت می کنی حریف می زنه و تهش می بازی.
اونجاست که یاد اول بازی می افتی، چه حرکتها که نکردی، چه گشایش ها که میشد بکنی و نکردی، چه اشتباه ها کردی که تهش رسیدی به حرکت اجباری.
حرکتی که می دونی به ضررته ولی چاره نداری و باید بکنی.
این تو همه زندگی هست، تو کارت هست تو سیاست هست، تو اقتصاد هست.