شانه کمتر زَن که ترسم تار زلفت بشکند
تار زلف تست آقا رشته جان من است!!
شانه کمتر زَن که ترسم تار زلفت بشکند
تار زلف تست آقا رشته جان من است!!
هیچوقت نظر دیگران برایش مهم نبود و اینطوری توانست بهترین شود!
فردریک بکمن
تهِ تهِ همهی ناامیدیها ...
نداشتنها
نخواستنها
نبودنها
بنبستها و نرسیدنها خدا را داری
که آغوشش را برایت باز کرده است ...
ناامیدی چرا...؟
به نگرانی و ترس هات مجالی نده
وینستون چرچیل در پاسخِ کسی که ازش پرسیده بود نگران پُستهای خطیرت نیستی گفت:
من آدم گرفتاری هستم ، فرصتی برای نگرانی ندارم!
در کل طبیعت به ذهن های خالی هجوم میبره
معمولا احساسات ناشی از نگرانی ، ترس ، تنفر ، حسادت و کینه ، افکار و احساسات مثبت رو مجبور به عقبنشینی میکنه.
ما غالبا با فجایع بزرگ زندگی با شجاعت و درایت روبرو میشیم ، اما به موضوعات کوچیک اجازه میدیم ما را از پا در بیارن.
بهتره اونقدر مشغول کار و فعالیت خودمون باشیم که اصلا فرصت نداشته باشیم به این فکر کنیم که میشه یا نمیشه!
💥شام شهادت سیدحسننصرالله و نگرانیهایِ مسکوتم
من آن سبزم
که دل در پیچک سبز خدا بستم ...
♥️🍃
.❶
دیدین بعضی مادران شهدا که بیشتر
از ۴۰ ســال قبل فرزندشـــون شهیــد شـده
ولی پیکرشـون مفقودالاثر هست؛هنوز که
هنـوزه بعد از این همه ســال منتظرشـن و
میگن حسش میکنم،میدونم اینجاسـت و
منو میبینه...حتــی براشــون تولد میگیرن
سر سفره براشون بشقاب میزارن...
.❷
بعضیا این مـادرا رو سرزنـش میکنن
میگـن بسه منتظــر بــودی پسـرت شهیـد
شــده نمیـــاد .... 😔
ولی اونا میگن شما هرجور میخواین
فکرکنین،منکه مطمئنم پسـرم اینجاست
وباهام حرف میزنه🙂
.❸
❌چرا ما انتظارکشیدن برا فرج حجت
خـدا رو از این مـادرا یــاد نمیگیریــم⁉️
❌چرا مطمئن نیستیم آقامون یه روز
میان ‼️
❌اگه بدونیــم حضـــرت بر اعمالمـــون
ناظــرن چه اتفاقی میفته⁉️
عینکی بودن او راز ظریفی دارد ...
شیر محبوس نباشد همه را خواهد کشت .
الله اکبر😶
بچه که بودم رو دوچرخه انقد تند رکاب می زدم که هیچ ماشینی بهم نرسه اما همیشه به ماشین ها میباختم. امروز که پشت ماشین بودم، دیدم یه بچه داره تند تند رکاب میزنه و نگام می کنه. پامو از رو گاز برداشتم و جاموندم، عقب افتادم تا آدم بزرگه تا حقیقت، به رویای بچگی ببازه.
میگویند در سرزمین کربلا
ماهی وجود دارد
که به آرزوها رسیدگی میکند... ؛
《قمر بنی هاشم》 🌙♥️
کاظم بهمنی یه بیت شعر داره
که معشوقش رو به روح خودش تشبیه می کنه
و می خواد بهش بگه نرو ، میگه:
"روح برخاسته از من ته این کوچه بایست،
بیش از این دور شوی از بدنم می میرم. "